باز باران، با ترانه، ميخورد بر بام خانه
خانه ام كو؟
خانه ات كو؟
آن دل ديوانه ات كو؟
روزهاي كودكي كو؟ فصل خوب سادگي كو؟
يادت آيد روز باران گردش يك روز ديرين؟
پس چه شد ديگر كجا رفت خاطرات خوب و شيرين؟
در دل آن كوه بن بست در دل تو آرزو هست؟
كودك خوشحال ديروز غرق در غمهاي امروز
ياد باران رفته از ياد آرزوها رفته بر باد
باز باران، باز باران ميخورد بر بام خانه
بي ترانه، بي بهانه شايدم، گم كرده خانه...
نظرات شما عزیزان:
|